حدید

مهم ادای تکلیف و انجام وظیفه الهی است. باقی بازی دنیاست...

حدید

مهم ادای تکلیف و انجام وظیفه الهی است. باقی بازی دنیاست...

افشاگری پدر شهید فتنه 88

لبیک یا حسین

به گزارش آتی نیوز به نقل از فارس «توانا»، شهید بسیجی «امیرحسام ذوالعلی»، در نخستین روز دی ماه 1365 در خانواده‌ای مذهبی، انقلابی و متدین دیده به جهان گشود؛ پدر وی «عباس ذوالعلی» در دوران جوانی از مبارزان انقلابی بود که بارها توسط ساواک دستگیر شد.
این مبارز و پیرو راه ولایت پس از دستور تشکیل ارتش 20 میلیونی از سوی امام خمینی (ره)، در پایگاه شهید بهشتی وحیدیه تهران با مسئولیت فرماندهی این پایگاه اقدام به ثبت‌نام نیروها کرد.
وی با آغاز جنگ تحمیلی در مناطق جنوب کشور، حضور یافت و در اول آذر سال 1359 در جزیره مینو بر اثر اصابت ترکش از ناحیه شکم و دست و پا مجروح شد؛ وی از جمله کسانی بود که در عملیات‌ حصر آبادان نقش مؤثری داشت و از جانبازان شیمیایی دوران دفاع مقدس است.
عباس ذوالعلی در سال 1361ازدواج می‌کند که ثمره این ازدواج 4 فرزند به نام‌های امیرحسین، شهید امیرحسام، امیراحسان و محدثه هستند.


شهید «امیر حسام ذوالعلی» از رشادت‌های پدر، زیاد شنیده بود و همیشه دوست داشت تا مسیر او را ادامه دهد بنابراین بسیج را به عنوان قله‌ای برای عروج انتخاب کرد.
وی یکی از نیروهای بسیجی و از نیروهای حفاظت هواپیمایی سپاه پاسداران فرودگاه امام خمینی (ره)، بهترین رزمی‌کار باشگاه رزم انتظاران و از شاگردان حاج آقا علمایی است. شاخص‌ترین ویژگی رفتاری این شهید، ولایت‌پذیری‌اش بود و شاید همین خصلت، داغ مانده بر قلب فتنه‌گران بود که روز 10 دی در حالی که این سرباز ولایت از دانشگاه عازم مأموریت بود، پس از تهدیدات فراوان، طی تعقیب و گریز و وقوع یک تصادف عمدی او را مجروح کرده، سپس با شیء نوک تیزی بر پیکرش ضربات و جراحات زیادی وارد کردند؛ آن جراحات تا حدی بود که تلاش پزشکان و متخصصان نتیجه‌بخش نبود و سرانجام این سرباز ولایت پس از سر دادن ندای «یاحسین (ع)» و «یازهرا (س)» در آغوش سید و مولایش امام حسین (ع) آرام گرفت.

* دعای شهید ذوالعلی در حق امام زمان (عج) و نائب بر حقش و رسیدن به شهادت

عباس ذوالعلی پدر این شهید در گفت‌وگو با خبرنگار ایثار و شهادت باشگاه خبری فارس «توانا» اظهار داشت: پسرم از کلاس اول راهنمایی، بالای همه برگه‌هایش می‌نوشت «بسم رب الشهدا و الصدیقین» و حتی در جزوه‌های مدرسه و دانشگاهش، یک بار هم نوشتن این عبارت در ابتدای هر صفحه، فراموشش نشده است؛ امیرحسام از 12 سالگی در پایگاه مقاومت بسیج مسجد باب‌الحوائج (ع) عضوین فعال داشت؛ روحیه بالا، حق طلب بودن و توانمندی او در مدیریت بسیج، زبانزد اطرافیان بود؛ شهید ذوالعلی عاشق شهادت بود و یک روز به من گفت «خدا کند مانند حضرت علی‌اکبر (ع) به شهادت برسم» وقتی به او اعتراض ‌کردم، ‌گفت «بابا! خودتان به جبهه رفته‌اید حالا که نوبت ما شده می‌گویید این حرف‌ها را نزنم؛ شما باید برای ما آروزی شهادت کنید».

وی ادامه داد: دعا برای سلامتی امام زمان (عج)، رهبر معظم انقلاب و مرگ با شهادت از جمله دعاهای همیشگی امیرحسام بود؛ او در آخرین روز حیاتش در سال 88، با دلی پر از خون و غم‌بار خیلی زیبا دعا کرد و گفت «ما می‌دانیم که جوانانی که در اغتشاشات شرکت کردند، از فریب‌خوردگان هستند؛ از خدا می‌خواهم در روز عاشورا این جوانان هدایت شوند؛ خدایا ما را نیز به شهادت برسان».

* تهدیدهای ضدانقلاب قبل از شهادت امیرحسام ذوالعلی

ذوالعلی با اشاره به واقعه عاشورای 88 گفت: بعد از ظهر عاشورای 88، امیرحسام با شنیدن خبر بی‌حرمتی به عزاداران حسینی در خیابان‌های تهران، به خانه آمد و به شدت گریه ‌کرد؛ به او گفتم «پسرم درست می‌گویی غم بزرگی است؛ ما نیز این چیزها را در زمان بنی‌صدر و منافقین دیدیم و این شگرد دشمنان است، یک زمان هم مثل امروز عده‌ای فتنه‌گر سعی در ضربه زدن به انقلاب را داشتند» نگاهی به من انداخت و با بغض گفت «از اینکه این طور به امام حسین (ع)، امام (ره) و رهبرم بی‌حرمتی شده، قلبم آتش گرفته است. نمی‌توانم باور کنم که ما باشیم و عده‌ای اینگونه جرأت کنند به مقدسات توهین کنند».

وی بیان داشت: شب شام غریبان به خانه آمدم تا همسر و دخترم را به مراسم ببرم؛ تلفن منزل به صدا درآمد؛ دخترم ترسید و گفت «بابا! گوشی را برندار» گفتم «مگر چه شده؟» گفت «یک نفر تماس می‌گیرد و فحش می‌دهد». تلفن را جواب دادم و یک مرد جوانی از پشت خط به بنده گفت «شما خیلی بدبخت هستید که همچنان به این نظام خدمت می‌کنید و با این همه خدمت، مستأجر هم هستید؛ تو چه خیری از این نظام دیده‌ای که پسرت هم در این مسیر است»؛ بنده نیز به او گفتم «این زندگی من است و من خوشبختی را در این می‌بینم و خوشبختی و بدبختی در نگاه من و تو بسیار متفاوت است»؛ بعد از شهادت امیرحسام دیگر با ما چنین تماسی نگرفتند و بنده نیز پس از پیگیری به این نتیجه رسیدم که آن فرد از تلفن عمومی محله با ما تماس می‌گرفت.

* ضاربان پس از تصادف عمدی، پیکر پسرم را با شیء نوک تیز مجروح کردند

پدر شهید فتنه «امیرحسام ذوالعلی» اضافه کرد: روز 9 دی مردم برای اعتراض به این عمل فتنه‌گران حماسه آفریدند و شهید ذوالعلی نیز کفن‌پوش در راهپیمایی عظیم آن روز شرکت کرد؛ او روز دهم دی به دانشگاه رفت و پس از فراخون بسیج، در ساعت دوم کلاس‌ها از دانشگاه خارج شد؛ ضاربان با ترتیب دادن یک حادثه تصادف، در ابتدا با خودرویی فرزندم را زیر گرفتند و سپس تمام اعضای بدن او را با شیء تیزی مجروح کردند که این موضوع در پرونده پزشکی قانونی نیز مطرح شده است.

وی گفت: شهید ذوالعلی پس از مجروحیت به بیمارستان منتقل شد؛ دکتر او می‌گفت «او سه بار به کما رفته و به هوش آمد و در هر بار ذکر «یا حسین (ع)» و «یازهرا(ع)» را فریاد زد؛ در سومین بار چنان «یا حسین (ع)» گفت که ما فکر کردیم که او قطعاً زنده می‌ماند و متخصصان قلب، مغز، کبد، ریه و ارتوپد برای درمان وی آماده معالجه بودند، اما آن آخرین ذکر یا حسینش بود».

* ما انتظار داریم، انتقام خون جوانان‌مان از فتنه‌گران گرفته شود

ذوالعلی یادآور می‌شود: ما از حضرت امام خمینی (ره) آموختیم که چه کشته شویم و چه بکشیم، مکلف به تکلیف الهی هستیم و پیروز نهایی خواهیم بود و دادگاه الهی سران فتنه را محکوم خواهد کرد؛ با اینکه فراق امیرحسام بسیار سخت است، اما از اینکه او پاداش عشق و ارادت به ولایت را اینگونه گرفت، بسیار خوشحالم.

این رزمنده و جانباز دفاع مقدس گفت: ضاربان فتنه‌گر نباید بدون حساب به حال خودشان رها شوند؛ این مملکت قانون دارد و ما انتظار داریم، انتقام خون جوانان ما گرفته شود؛ اگر بخواهیم سادگی کنیم و حرمت شکنی آنها را فراموش کنیم باید شاهد روزهای سخت‌تر باشیم.

* تلاش ضدانقلاب برای مقصر دانستن نظام در شهادت فرزندم بی‌نتیجه ماند

وی افزود: پس از شهادت امیرحسام، منافقین با بهانه‌های مختلفی همچون دیدار، مصاحبه کردن و ساختن مستند با ما تماس گرفتند تا با آنها همکاری کنیم؛ گاهی می‌گفتند «ما مطمئن هستیم که فرزند شما اطلاعاتی درخصوص نظام داشته، نظام احساس خطر کرده و او را کشته است» اما تمام تلاش‌های آنها بی‌فایده بود و به آنها پاسخ دادم «اگر فرزندم برای اسلام کشته شده است، هیچ اشکالی ندارد» آنها بعد از این حرف من، دیگر به ما مراجعه نکردند.

* تغییر شغل شهید ذوالعلی به دلیل بی‌حجابی زنان

پدر شهید بسیجی «امیرحسام ذوالعلی» ادامه داد: پسرم در ابتدا در فرودگاه امام خمینی (ره) فعالیت می‌کرد؛ یک سال تلاش کرد تا در فرودگاه مهرآباد به کارش ادامه دهد؛ وقتی علت را جویا شدم، گفت «بابا! من در فرودگاه امام خمینی (ره) دچار معصیت می‌شوم؛ قبلاً وقتی از مرز عبور می‌کردیم، خانم‌ها بیرون از مرزها به قدری ظاهر خود را تغییر می‌دادند که نمی‌توانستیم آنها را به عنوان یک مسلمان ایرانی تشخیص دهیم؛ اما حالا به محض بلند شدن هواپیما از روی زمین حجاب‌ همه خانم‌ها کنار می‌رود؛ من با این وضعیت درآمد و موقعیت شغلی نمی‌خواهم؛ می‌خواهم از آنجا به فرودگاه مهرآباد بروم» بنده نیز پیگیری کردم و قرار بود بعد از تمام شدن فراخون بسیج در روز 10 دی 88 به فرودگاه مهرآباد به حراست پرواز معرفی شود که به شهادت رسید.

* تقاضای پدر شهید ذوالعلی از رئیس جمهور

ذوالعلی یادآور می‌شود: انتخابات ریاست جمهوری دهم هزینه‌های بسیاری برای نظام داشت، حتی خانواده ما برای موفقیت آقای احمدی‌نژاد نذر کرده بود؛ اما امروز مطرح شدن برخی اندیشه‌ها از درون دولت و افراد نزدیک به رئیس جمهور مایه نگرانی دلسوزان انقلاب شده است؛‌ و از رئیس جمهور انتظار داریم با تبعیت از رهبر معظم انقلاب به درد مردم رسیدگی کند و از اطرافیانش که او را از مسیر اصلی انقلاب اسلامی منحرف می‌کنند، فاصله بگیرد.

ای خدا ما را ادامه دهندگان راه شهدا قرار بده، هر کدام از تاریخ هایی که اعلام میشد قبل از رفتن به خیابان، با نزدیکان صحبت کوچکی میکردیم و با زبان بی زبانی حلالیت میطلبیدیم ولی میرفتیم و برمیگشتیم بعد که دور هم جمع می شدیم می گفتیم لیاقت شهادت هم نداریم ای شهید امیرحسام برای ما هم دعا کن

هیچ وقت روز عاشورای88 را از یاد نمی برم، چه روزی بود .............

شادی روح امیرحسام صلوات


این روزها

این روزها که ناصر حجازی اسطوره دستگاه های فرهنگی مان شده است،

این روزها که فردوسی پور در شب میلاد حضرت زهرا (س) مشکی می پوشد،

این روزها که هاشمی رفسنجانی برای سحابی که او را زندان انداخته بود تا رویش کم شود، پیام تسلیت می دهد،

این روزها که همه دارند به هاله سحابی فکر می کنند،

این روزها که قالیباف در اقدامی صد در صد خالصانه با پول بیت المال از پرسپولیس تقدیر می کند که به فینال جام حذفی صعود کرده است،

این روزها که مشایی در همه زمینه ها جولان می دهد،

این روزها که احمد توکلی و علی فریمانی (مطهری) بهترین روزهای زندگی شان است،

این روزها که قوه قضاییه حکم اعدام یکی از بزرگترین مفسدین فی الارض را لغو می کند،

این روزها که سید حسن مصطفوی (خمینی) از اخلاق و معنویت دم می زند،

این روزها که ضرغامی در برنامه های زرد و خاکستری تلوزیون رکورد می زند،

این روزها که علی آقای لاریجانی ولایتمدار شده است،

این روزها که محسن رضایی به دنبال عقلانیت و وحدت مسئولین است،

این روزها که بیست و دو سال از رفتن روح الله می گذرد،

این روزها که بیست و دو خرداد 88، دو ساله می شود،

حسین 19 ساله می شود و قاتلانش فقط در "حصر" هستند ...

همه چیز درباره حسین : http://gholaamkabiri.blogfa.com/
(برگرفته از وب امیرحسین ثابتی)


نابینا شدن یک روحانی درنجات دختر جوان از چنگال اوباش

هنوز رهروان عباس هستند/ هنوز غیرت تو وجود مردان ایران هست

    چون هنوز بسیجی هست


امام جماعت دانشگاه علوم پزشکی تهران به دلیل اقدام برای نجات یک دختر جوان از چنگال اراذل و اوباش در خیابان شریعتی تهران، در آستانه نابینایی از یک چشم قرار گرفت.


به گزارش جهان حجت‌الاسلام فرزاد فروزش امام جماعت دانشگاه علوم پزشکی تهران که شب گذشته برای نجات یک دختر جوان از چنگال ۲ نفر از اراذل و اوباش از جان‌گذشتگی کرده و هم‌اکنون در پی نجات دادن این دختر، در آستانه نابینایی چشم راست خود قرار گرفته است، در بخش اورژانس بیمارستان فارابی تهران و در حالی که خون چشم وی تمام لباس‌های وی را پوشانده بود، در تشریح این واقعه به خبرنگار خبرگزاری فارس گفت: ساعت ۲۲ شب سه‌شنبه در خیابان شریعتی، پائین‌تر از خیابان ملک به همراه ۲ نفر همراه داخل خودروی خود در حال عبور بودیم که ناگهان صدای فریادهای دختر جوان را شنیدیم.

وی افزود: بلافاصله پس از شنیدن این فریادها به سمت صدا حرکت کرده و مشاهده کردیم که ۲ نفر از اراذل و اوباش سوار بر یک موتور برای ربایش یک دختر جوان اقدام کرده‌اند. این اراذل و اوباش قصد داشتند به زور، دختر جوان را سوار بر موتور کرده و با خود ببرند اما این دختر با فریادهای خود درخواست کمک کرده و از سوار شدن خودداری می‌کرد و ۲ پسر جوان نیز وی را ضرب و شتم کرده و مورد هتاکی قرار می‌دادند.

حجت‌الاسلام فروزش ادامه داد: با مشاهده این صحنه برای نجات دادن دختر به سمت اراذل و اوباش مهاجم یورش بردیم، اما با مقاومت این مهاجمان روبرو شده و درگیر شدیم. در هنگام درگیری، یکی از آنها که شیشه نوشابه‌ای در دست داشت، این شیشه را با زدن به بدنه موتور شکست و سپس با آن چندین ضربه به چشم راست من وارد کرد که نتیجه‌اش را مشاهده می‌کنید. 

ضربات وارد شده بر چشم راست حجت‌الاسلام فروزش بسیار شدید بوده و به گفته یکی از پزشکان حاضر در اورژانس بیمارستان فارابی احتمال تخلیه شدن چشم راست این روحانی از خودگذشته و ایثارگر بسیار زیاد است.

حجت‌الاسلام فروزش گفت: الحمدلله هرچند به قیمت مجروح شدن شدید یک چشم، موفق شدیم این دختر را از چنگال اراذل و اوباش و دزدان ناموس مردم نجات دهیم. 

حجت‌الاسلام فروزش دقایقی پس از گفت‌وگوی خود با فارس به علت خونریزی شدید چشم راست خود بیهوش شد.

این روحانی از خودگذشته به علت شدت جراحات وارده و برای جراحی به بیمارستان حضرت رسول(ص) منتقل شد.


سلام به مردان باغیرت- سلام به مردان بی غیرت - سلام به خانم های محجبه

سلام به خانم های بدحجاب


اگر بیاییم تفکیک جنسیتی کنیم چهار نوع طیف بوجود می آید با عقاید و افکار مختلف با پوشش ظاهری مختلف به گونه ای که باغیرت ها با بی غیرتها هیچ رابطه ندارند و محجبه ها با بی حجاب ها هم به همین گونه

نمیخواهم حوادث تلخ فتنه۸۸ را بیاد آورم ولی مجبورم/ یادم می آید به دلیل داشتن ریش یا داشتن چادر یک عده افراد که تشکیل شده از بی غیرتها و بدحجابها به سمتمان یورش می آوردند و میگفتند چون ریش داره یا چادری هست بزنیدش بکشیدش. لحظه ای بود که در زیر لگدها و ضربه ها فقط اسم ارباب را بر زبان می آوردیم یاحسیییییییییییییییییییین

۲سال گذشت. در همان خیابانها شبی فریاد "کمک کمک" دختری بدحجاب خیابان شریعتی را فراگرفت چه کسی به کمک این دختر بدحجاب رفت؟؟؟!! همان کسی که از طیفی بود که به  دلیل داشتن ریش باید کتک میخورد ولی این روحانی هیچ وقت با دیدن بدحجابی این دختر از کمک کردنش منصرف نشد و تا از دست دادن چشمش پیشرفت....

هر جا بحث دفاع از اسلام و غیرت و ... پیش می آید بسیج پیش قدم هست و ناجا پس قدم/ نیروی انتظامی، این دختر  اصلا" بدحجاب چرا باید شرایط به گونه ای باشد که این اراذل و اوباش به خودشون جرات بدهند که ناموس مردم را مورد آزار و اذیت قرار بدهند

کم کاری ناجا دوباره باعث شد یک بسیجی خودش را فدا کند.

پی نوشت: نظر رفقا بعد از منتشر شدن این اخبار و تصویر : احمد نیم رخ صورتش شباهت نسبی داره با تو ....... !!!


 سلامتی روحانی بسیجی صلوات


این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

نمایشگاه شو لباس

اختتامیه چهاردهمین جشنواره بین المللی تئاتر دانشگاهی ایران با شرکت 85 گروه نمایشی روز گذشته در حالی به کار خود پایان داد که با حاشیه هایی همراه بود.در این مراسم که با حضور مسئولان وزارت علوم تحقیقات و فن‌آوری، اساتید،و دانشجویان دانشگاههای کشور برگزار گردید از برگزیدگان جشنواره تجلیل به عمل آمد.پوشش و آرایش بسیاری از برگزیدگان این جشنواره سالن تئاتر دانشگاهی را به گونه ای تغییر داده بود که گویی از منتخبین برای حضور در شو لباس دعوت به عمل آمده بود.لازم به تذکر است که مسئولان فرهنگی دانشجویی باید با دقت و نظارت بیشتری نسبت به این گونه رویداد های فرهنگی برخورد نمایند تا که نتیجه ای منفی را در فضای دانشگاهی ایران به همراه نداشته باشد.

واقعا تاسف داره برای مسئولین فرهنگی، چرا خوراک فرهنگی کثیف میخواهید به جوانان بدهید؟!، شما مسئول انقلابی هستید؟  نه فکر نمیکنم

مدیر رزمنده یاد لحضه های شهادت دوستانت در مقابل چشمانت یبافت، واقعا یادت می آید؟، اگر به یاد داشته باشی با دیدن این تصاویر به خدا قسم باید خون گریه کنی، مسئولین از مادر شهدا خجالت بکشید، وزیر فرهنگ و ارشاد چه کسی پاسخ گوی این همه بی حرمتی ها است؟؟؟؟، بهترین سلاح  برای ازبین بردن جوانان بی بند و باری است، دشمن با بهترین سلاح به جوانان در نتیجه به جامعه ضربه می زند. با خواندن متن زیر متوجه می شویم که در جامعه اسلامی چقدر به بیان اسلام و قرآن عمل می شود!

به زنان باایمان بگو چشم های خود را فرو گیرند و دامان خویش را از بی عفتی حفظ کنند و "زینت" خویش را آشکار ننمایند و روسری های خود را بر سینه ی خود افکنند و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان ، یا پدرانشان یا ... و پاهای خود را بر زمین نزنند تا زینت پنهانشان دانسته شود و ای مؤمنان همگی به سوی خدا باز گردید، شاید رستگار شوید .
(سوره ی نور آیه 31)

برای دیدن بقیه عکس ها به ادامه مطلب بروید ....


ادامه مطلب ...